مشخصات پژوهش

صفحه نخست /تاثیر 12 جلسه تمرین بازتوانی ...
عنوان تاثیر 12 جلسه تمرین بازتوانی ترکیبی بر ظرفیت عملکردی مردان مبتلا به آنفارکتوس میوکارد
نوع پژوهش مقاله ارائه شده کنفرانسی
کلیدواژه‌ها آنفارکتوس میوکارد، بیماری عروق کرونر، تمرینات ترکیبی(هوازی-مقاومتی)، بازتوانی
چکیده تاثیر 12 جلسه تمرین بازتوانی ترکیبی بر ظرفیت عملکردی مردان مبتلا به آنفارکتوس میوکارد مقدمه: به طور کلی برنامه‌های بازتوانی به دو صورت تمرینات ورزشی همراه با مداخلات دیگر و تمرینات ورزشی به تنهایی صورت می-پذیرد(اوکانر و همکاران، 1989). شواهد علمی بیانگر آن است که تمرینات ورزشی منظم در بیماران عروق کرونر با افزایش اکسیژن رسانی و تقویت عضلات اسکلتی، کار قلب را کاهش می‌دهد و با تسهیل جریان خون در شرایین کرونری موجب تعدیل فاکتور‌های خطرساز قلبی می‌شود. در نتیجه بازتوانی قلبی با هدف رسیدن افراد به عملکرد مطلوب، پیشگیری ثانویه از ابتلا به حمله مجدد قلبی و کاهش مرگ و میر ناشی از این بیماری طراحی و تجویز می‌شود(پافن بارگر و همکاران، 1985). اگرچه امروزه تاثیر ورزش درمانی به عنوان بخش اساسی از برنامه بازتوانی به اثبات رسیده است اما در مورد نوع برنامه تمرینی و دامنه مناسب آن (شدت، مدت، تکرار) اختلاف نظرهای فراوانی وجود دارد و نیاز به مطالعات و پژوهش های تکمیلی در این باب حس می‌شود روش‌شناسی پژوهش: تحقیق حاضر به صورت نیمه تجربی و از حیث هدف از نوع کاربردی می‌باشد. این تحقیق بر روی آزمودنی‌ها با مدل انسانی انجام گرفت و طرح تحقیق از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه آماری متشکل از 28 آزمودنی از جامعه آماری مردان 50 تا 65 ساله مبتلا به آنفارکتوس میوکارد بود که تحت جراحی پیوند عروق کرونر یا آنژیوپلاستی در بیمارستان شهید بهشتی کاشان قرار گرفته بودند. تمرین ترکیبی(هوازی- مقاومتی) به عنوان تمرین اصلی در نظر گرفته شد که مدت زمان آن 50 دقیقه در نظر گرفته شد که متشکل از 20 دقیقه هوازی و 30 دقیقه مقاومتی بود. استپر(10 دقیقه) و تردمیل(10 دقیقه) به عنوان تمرینات هوازی و جلو پا دستگاه، دستگاه قایقی، پرس سینه دمبل، پرس سرشانه دمبل و جلو بازو دمبل به عنوان تمرین مقاومتی در نظر گرفته شد. هر حرکت در 3 ست 8 تکراری انجام گرفت که بین هر ست 30-40 ثانیه و بین هر حرکت 1 دقیقه استراحت در نظر گرفته شد. در جلسه اول تا سوم تمرینات با شدت40 درصد یک تکرار بیشینه انجام گرفت که با توجه به شرایط جسمانی آزمودنی‌ها و تایید پزشک متخصص در هر 3 جلسه به این مقدار افزوده -شد. یافته‌ها: نتایج حاصل مطابق با اهداف و سوال تحقیق با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی دسته بندی می‌شود. در بخش آمار توصیفی، به ویژگی‌های توصیفی اطلاعات آزمودنی‌ها و در بخش آمار اسنتباطی، به مقایسه اطلاعات مربوط به فرضیه‌های تحقیق قبل و پس از انجام برنامه‌های بازتوانی با استفاده از آزمون T وابسته پرداخته می‌شود همچنین از آزمونT مستقل برای بیان تفاوت بین دو گروه استفاده می‌شود. یافته‌های تحقیق نشان می‌دهد گروه بازتوانی در مقایسه با گروه کنترل تغییرات بیشتری در شاخص ضربان استراحتی قلب دارا است. به طوریکه گروه بازتوانی نسبت به قبل از دوره بازتوانی 8/12 درصد کاهش در شاخص ضربان قلب استراحتی را دارا بوده اند این در حالی است که گروه کنترل 3/6 درصد کاهش داشته‌اند. با این حال با توجه به یافته‌های تحقیق گروه بازتوانی در مقایسه با گروه کنترل اختلاف معناداری ندارند. به عبارت دیگر پس از دوره بازتوانی شاخص ضربان استراحتی قلب گروه بازتوانی نسبت به گروه کنترل کاهش بیشتری داشته است اما این تفاوت در بین دو گروه معنادار نمی باشد. همچنین در خصوص برونده قلب نتایج نشان داد که گروه کنترل 4/4 و گروه بازتوانی 5/8 درصد بهبود داشته اند و تغییرات گروه کنترل معنی دار نمی باشد اما تغیرات گروه بازتوانی قبل و بعد از دوره تمرینی معنی دار می باشد، اما در مجموع تفاوات بین دو گروه از لحاظ آماری معنی دار نمی باشد میانگین شاخص برون ده قلبی آزمودنی‌ها بحث و نتیجه گیری: به طور کلی به وجود آمدن روند کاهشی بیشتر در ضربان قلب استراحتی(HR) بیماران گروه بازتوانی نشانگر بهبود ساختار و عملکرد قلب ناشی از تمرینات ترکیبی می‌باشد. مطالعات زیادی ارتباط میان فعالیت بدنی و ضربان قلب استراحتی(HR) را تایید می‌کند و علت این کاهش را افزایش انقباض پذیری میوکارد و حجم ضربه‌ای(SV) می‌دانند که در پی آن بهبود در انتقال خون واکسیژن به وجود می‌آید. محققیق همچنین کاهش مقاومت عروقی و فعالیت سمپاتیکی را در این کاهش موثر می‌دانند(گائینی و همکاران،2011؛کرامر و همکاران،2011). نقیبی و همکاران(1391) در تحقیق خود کاهش غیر معناداری را در شاخص ضربان قلب استراحتی(HR) پس از یک دوره تمرینات نوتوانی قلبی گزارش کردندکه این نتایج با نتایج مطالعه حاضر همخوانی دارد. در مقابل تحقیق سیاوشی و همکاران(1391) نتایجی ناهمسویی را در ارتباط با شاخص ضربان قلب استراحتی(HR) گزارش می‌کند و 12 جلسه تمرینات بازتوانی را در کاهش معنی دار شاخص ضربان قلب استراحتی(HR) بیماران عروق کرونر موثر می‌داند. ایجاد روند کاهشی در شاخص ضربان قلب(HR) بیماران پس از دوره یک ماه به عنوان یک نشانه مثبت تلقی می‌‌شود اما معنادار نبودن آن را می‌توان در اثر استفاده از داروهای قلبی همچون بتابلاکرها توسط هردوگروه دانست. بتابلاکرها با اثر بر گیرنده‌های بتا موجب کاهش ضربان قلب(HR) و فشار خون(BP) می‌شوند که استفاده از آن، از عوامل غیر قابل حذف در این تحقیق بود. شاخص برون ده قلبی(CO) پس دوره یک ماهه در هر دوگروه بازتوانی و کنترل با روند کاهشی روبه رو شده که این روند کاهشی تنها در گروه بازتوانی دارای اختلاف معناداری است. اما به طور کلی در مقایسه بین گروهی این اختلاف معنادار نیست. کاهش شاخص برون ده قلبی(CO) برای بیماران عروق کرونر در مقایسه با افراد سالم یک نشانه مثبت و شروع روند بهبودی در نظر گرفته می‌شود چرا که همانطور که در مطالب پیشین گفته شد هرگاه تعدادی از فیبرهای عضله قلب فعال نباشد توانایی کلی پمپ بطن در خونرسانی کاهش می‌یابد که بدن این کاهش و ایسکمی ایجاد شده را با کشش میوکارد جبران می‌کند و قلب را به پمپ قوی تری تبدیل می‌کند(هال و همکاران،2020). در این میان با توجه به روند کاهشی معنادار در گروه بازتوانی، می‌توان اظهار کرد که تمرینات ترکیبی عاملی موثر در سرعت روند بهبودی بیماران عروق کرونر می‌باشد. اما معنادار نبودن نتایج در مقایسه بین گروهی را می‌توان به علت شدت و طول دوره تمرینات بازتوانی و استفاده از داروهای تجویز شده از سوی پزشک دانست. نتایج مطالعه حاضر با نتایج مطالعات نقیبی و همکاران(1386)، خانی و همکاران(1399) مغایرت دارد و گزارشات آنها حاکی از افزایش شاخص برون ده قلبی(CO) طی تمرینات بازتوانی می‌باشد. به طور کلی استفاده از مداخله‌های درمانی برای بیماران عروق کرونر نظیر جراحی بای پس عروق کرونر، آنژیوپلاستی و دارودرمانی سبب بهبود عملکرد بطن چپ و محدود کردن اتساع بطن می‌گردد. در این میان بازتوانی با کاهش بیشتر حجم پایان دیاستولی(EDV) و حجم حفره بطنی باعث سرعت بخشیدن به روند بهبودی بیماران عروق کرونر می‌گردد.
پژوهشگران زهرا مه ابادی (نفر اول)، پروانه نظرعلی (نفر دوم)، نجمه رضایی نژاد (نفر سوم)، رستم علی‌‎زاده (نفر چهارم)