|
عنوان
|
طراحی و تبیین مدل فرایند بازاریابی رسانه متقاطع در صنعت بیمه عمر: رویکرد داده بنیاد و مدلسازی ساختاری-تفسیری (ISM)
|
|
نوع پژوهش
|
مقاله چاپشده در مجلات علمی
|
|
کلیدواژهها
|
بازاریابی متقاطع، صنعت بیمه، رسانههای دیجیتال، مدلسازی ISM
|
|
چکیده
|
هدف: این پژوهش به طراحی و تبیین مدل فرایند بازاریابی رسانه متقاطع در صنعت بیمه عمر و بررسی تأثیر آن بر بهبود فرآیندهای بازاریابی و ارتباطی پرداخته است. با توجه به توسعه روزافزون رسانههای دیجیتال، اینترنت و شبکههای اجتماعی، شرکتهای بیمه نیازمند بهکارگیری روشهای نوین بازاریابی هستند تا تعاملات خود را با مشتریان بهبود بخشیده و سهم بازار خود را افزایش دهند. هدف این مطالعه ارائه یک مدل جامع و کاربردی برای بازاریابی رسانه متقاطع در صنعت بیمه عمر است که به سازمانها کمک کند تا استراتژیهای بهینهای برای دستیابی به وفاداری مشتریان و افزایش بهرهوری بازاریابی اتخاذ کنند. روش: این پژوهش با استفاده از روش تحقیق کیفی و ترکیب دو رویکرد تحلیل دادهبنیاد و مدلسازی ساختاری تفسیری (ISM) انجام شده است. دادههای تحقیق از طریق مصاحبههای نیمهساختاریافته با متخصصان حوزه بیمه، اساتید دانشگاه، و مدیران بازاریابی شرکتهای بیمه جمعآوری شده است. جامعه آماری شامل 15 نفر از خبرگان حوزه بازاریابی و مدیریت بیمه بوده که با روش نمونهگیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند. دادههای گردآوریشده طی فرآیند کدگذاری باز، محوری و انتخابی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و بر این اساس، مدل نهایی ارائه شده است. سپس، مدلسازی ساختاری تفسیری (ISM) برای تعیین روابط بین متغیرهای کلیدی و سطحبندی آنها مورد استفاده قرار گرفته است. یافتهها: یافتههای این پژوهش نشان میدهد که فرآیند بازاریابی رسانه متقاطع تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار دارد که در پنج بُعد اصلی طبقهبندی شدهاند. عوامل علی شامل عوامل مدیریتی، پتانسیل مالی، پتانسیل ارتباطی، ویژگیهای مشتری و رفاه و آسایش است که بهعنوان عناصر کلیدی اثرگذار بر بازاریابی رسانه متقاطع شناسایی شدند. شرایط مداخلهگر شامل چالشهای محیطی، تغییرات فناوری، و موانع قانونی است که میتوانند اثربخشی استراتژیهای بازاریابی را تحت تأثیر قرار دهند. شرایط زمینهای شامل ظرفیتهای دیجیتال، زیرساختهای ارتباطی و میزان آگاهی و دانش مشتریان از خدمات بیمهای است. راهبردهای کلیدی نیز شامل بهبود کسبوکار، توسعه دانش و آموزش، و ترویج نوآوری و خلاقیت است که بهعنوان مهمترین استراتژیهای بهینهسازی بازاریابی رسانه متقاطع شناسایی شدند. در نهایت، پیامدهای نهایی شامل افزایش وفاداری مشتریان، بهبود تبلیغات شفاهی و ویروسی، افزایش نرخ تعامل با برند و ارتقای رضایت مشتریان از خدمات بیمهای است. نتیجهگیری: این پژوهش نشان داد که پیادهسازی مدل بازاریابی رسانه متقاطع میتواند بهطور قابل توجهی باعث بهبود عملکرد بازاریابی در صنعت بیمه عمر شود. بهرهگیری از تکنیکهای دیجیتال و ترکیب چندین کانال ارتباطی به شرکتهای بیمه امکان میدهد تا تعاملات خود را با مشتریان بهینهسازی کنند، شناخت بهتری از نیازهای آنها به دست آورند و تجربه کاربری بهتری ایجاد کنند. این استراتژیها منجر به تقویت اعتماد مشتریان، افزایش سهم بازار و کاهش هزینههای تبلیغاتی در مقایسه با روشهای سنتی بازاریابی خواهد شد. در نهایت، نتایج تحقیق حاکی از آن است که موفقیت در اجرای بازاریابی رسانه متقاطع به اتخاذ تصمیمات مبتنی بر داده، بهینهسازی زیرساختهای دیجیتال و افزایش آگاهی مشتریان از خدمات بیمهای بستگی دارد.
|
|
پژوهشگران
|
زهره آراسته فرد (نفر اول)، محمد ایدی (نفر دوم)، کامبیز حمیدی (نفر سوم)، علی اصغر صارم (نفر چهارم)
|